چه با درد گفت ، آن سراینده ی نامجو: «تفو بر تو ای چرخ گردون تفو»
«عرب را به جایی رسیده است کار» که فرزند ایران کند ،خار و زار
دریغ است به خود نام پارسی نهم و در خاک «وهّاب» گذارم قدم
اگر بر تنم صد غل و پالهنگ گذارند و بعد در دهان نهنگ
کنند پاره پاره تنم و استخوان بکوبند به سندان و پتک گران
نمایند تنم را به ارّه دو نیم چو جمشید نام آور از کین و بیم
چو پوران کاوه سرم را برند مخم قوت ماران ضحاک کنند
تنم را لگد کوب اسبان و پیلان کنند سر کوچکم را چو میرزای گیلان کنند
تن نازک اصغرم را کنند چاک چاک به آتش کشند خیمه ها را ، چه باک؟
از آن به که با پای خود حج روم از آیین پارسی دمی کج روم
حسین چون که ظلم یزیدی بدید ز صحرای میقات به دشت حماسه دوید
رها کرد حرم را و حج را سوی کربلا شتافت تا شود زنده ایمان و باطل فنا
تاسّی کند شیعه از، آن امام همام سخن را به نامش به پایان برم والسلام
حسین ذوالفقاری 94/1/23
:: موضوعات مرتبط:
مطالب عمومی ,
,
:: برچسبها:
هتک حرمت زایران بیت الله ,
,
:: بازدید از این مطلب : 805
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0